ارتش

تعریف

  .armyبه لاتین

الف - به مجموعه فرماندهی کل ستاد مشترک نیروهای ،زمینی هوایی دریایی و سازمانهای وابسته آنها اطلاق میشود.

ب - بزرگترین یگان تاکتیکی و اداری نیروها است و از دو سپاه و یا بیشتر به اضافه عده های پشتیبانی تشکیل می شود.

پ - ارتش به مجموع سپاهیان یک کشور اطلاق میشود این کلمه جزئی از کلمه ارتشدار (سپاهی، لشکری) است و در زبان پهلوی ارتشتار بوده است.

جدای از معنی لغوی ارتش اکثر اوقات بابیان لفظ ارتش نظر همگان به معنی خاص آن معطوف می شود ولی واقعیت آن است که لغت ارتش مفهومی فراگیر و عام دارد و شامل تمام قوای مسلح میشود. از جمله در معارف اسلامی هرگاه از ارتش نام میبرند چنین برداشتی از آن میشود برای مثال، به نامه حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر اشاره میکنیم که فرمود:

« فَالْجُودُ باذن الله حصون الرعيّةِ وَزَيْنُ الوَلاةِ وَعِز الدِّينِ وَسُبُل الآمن وَلَيس تقوم الرّعيّة الابهم، مشاهده میشود که امیرالمؤمنین در این نامه از همه نیروهای مسلح به مناسبت رسالت عظیمی که بر عهده دارند تحت نام (جنود» یاد می کند و این چیزی نیست جزاراده مفهومی عام از لغت ارتش به بیان دیگر ارتش تمام نیروهای نظامی یک کشور اعم از زمینی هوایی، دریایی و همه رزمندگان ، جنگاوران پاسداران و بسیجیان را در بر می گیرد.


منابع
  1. رستمی، م، (1386)، فرهنگ واژه های نظامی، تهران، ایران سبز.