جنگ رسانه‌ای در مناقشه گرجستان
lighthouse

جنگ رسانه‌ای غرب و روسیه در مناقشه گرجستان یک نمونه مشخص از مدرن‌ترین نبردهای رسانه‌ای است که می‌تواند درس‌های زیادی را برای تحلیلگران رسانه و علوم جدید داشته باشد. 


رسانه چیست؟

رسانه (Media) هر ابزاری است که به شکل سازمان یافته برای انتقال پیام و اشاعۀ اطلاعات به گروهی از مردم مورد استفاده قرار می‌گیرد. در واقع، رسانه فرآیندی است که در آن، اطلاعات گردآوری، پردازش و اشاعه می‌یابند. این اطلاعات کاربرد آموزشی، خبری، سرگرمی، تبلیغاتی دارند. به همین دلیل، می‌توانند در جنگ علیه یک کشور یا دولت به کارگرفته شوند. به عبارت بهتر، رسانه می‌تواند نوعی سلاح باشد و به خصوص در «جنگ روانی» علیه یک کشور یا دولت به کارگرفته شود. در پس زمینۀ جنگ‌ها نوعی زمینه یا بستر«سیاسی» وجود دارد. رهبران سیاسی قبل، حین و بعد از جنگ تلاش دارند تا «اجماع نظر عمومی» درباره یک منازعه یا جنگ را کسب کنند. جنگ روانی و بالطبع، رسانه‌ای، ابزاری است که به آنها کمک می‌کند در این زمینه موفق شوند.


جنگ روانی

هر عملی که عقاید یک فرد یا گروه مشخص را دست کاری (Manipulating) کند ، جنگ روانی به حساب می‌آید. به بیان دیگر، هر عملی که احساسات و نگرش و رفتار فرد یا گروهی خاص را به منظور مقاصد سیاسی و غیرسیاسی خود هدایت کند، در چهارچوب جنگ روانی تعبیر می‌شود.

عملیات یا جنگ روانی، بیش از همه در بستر رسانه‌ها شکل می‌گیرد، چون تنها از طریق رسانه‌ می‌توان پیامی را ارسال کرد یا دست کاری نمود و بدین طریق، رفتار، فکر یا عاطفۀ فرد یا گروهی را دست کاری کرد.


جنگ رسانه‌ای غرب و شرق

جنگ روانی و رسانه‌ای غرب و شرق در طول جنگ سرد به طرق مختلف در جریان بود. هدف اصلی ابزارهای رسانه‌ای غرب «متقاعد سازی افکار عمومی» (Persuasion) بود. در مقابل، شرق یا شوروی به دنبال «کنترل» رسانه‌ها از طریق دولتی کردن رسانه‌ها بود و هدف اصلی خود را این مساله گذاشته بود. 

جنگ رسانه‌ای غرب علیه شوروی

مطالعه روی «جنگ رسانه‌ای» در غرب از سال 1940 به بعد شدت گرفت. دانشمندان علوم ارتباطات و روان شناسی و همچنین، علوم نظامی در تحقیقات خود در این حوزه، به دنبال پاسخ به پرسش‌های زیر بودند.

 الف. عوامل تاثیرگذار بر نگرش و رفتار افراد کدامند؟ چگونه فرآیند تغییر در نگرش و رفتار به وجود می آید؟

ب. تغییر در یک جزء از نگرش واحد اجتماعی چه پیامدی بر سایر واحدها یا وجوه شخصیت یا واحدهای اجتماعی دارد؟

ج. چگونه می‌توان روند تغییر رفتار در یک جامعه را از پیش شناخت و به کنترل و هدایت آن پرداخت؟

د. ارتباط مخاطب و رسانه دارای چه ابعادی است و چگونه می توان به متقاعدسازی و اقناع مخاطبان پرداخت؟

ه. عوامل مقاومت در برابر رسانه چیست و چگونه می توان به مهار آن پرداخت؟

پاسخ به این پرسش‌ها را نخستین بار «کارل هاولند»، محقق علوم ارتباطات و روان شناسی در دانشگاه ییل، بررسی کرد. نتایج مطالعات او تحت عنوان «شش عامل موثر در متقاعدسازی» به نهادهای امنیتی آمریکا و همچنین، ارتش آمریکا ارائه شد.

مطالعات دانشگاه ییل در دانشگاه شیکاگو و اوهایو و کلمبیا ادامه یافت و سبب شکل گیری ماشین تبلیغاتی غرب علیه شوروی در جنگ سرد شد. طی این جنگ رسانه‌ای، آمریکا دو شبکۀ رادیویی در مونیخ در آلمان غربی ایجاد کرد. این دو ایستگاه رادیویی «اروپای آزاد» و «رادیو آزادی» بودند که با ایستگاه های سازمان سیا در مونیخ ارتباط داشتند.

در دهه 50 میلادی کمیته هماهنگ کننده جنگ روانی در شورای امنیت ملی آمریکا و کمیته استراتژی روانی توسط فرماندهی کل ارتش ایجاد شد.

در 1970 سازمان سیا با هماهنگی دو کمیته بالا طرح ارسال برنامه‌های تلویزیونی از برلین به چین را تصویب و اجرا کرد. وظیفه این برنامه‌ها جنگ روانی با دیگر قطب شرق یعنی چین، از طریق ارائۀ برنامه‌های سرگرم کننده بود.

با فروپاشی شوروی، برنامه جنگ روانی آمریکا تغییر کرد. آمریکا تمرکزش را بر کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی به خصوص در آسیای میانه، قفقاز و بالتیک، گذاشت. هدف رسانه‌های آمریکایی افزایش نفوذ لیبرالیسم، شکل دادن به اقتصاد آزاد کاپیتالیستی و اصلاحات سیاسی و استقرار دولت‌هایی با گرایش بیشتر به نظام نوین جهانی بود. در جهت اجرای این سیاست، بودجۀ سالانۀ صدای آمریکا، اروپای آزاد و رادیوی آزاد افغانستان به بیش از 450 میلیون دلار در سال رسید و برنامه‌هایی به 61 زبان دنیا تولید شد.

هدف رسانه‌ها در این دوره به شرح زیر است:

الف. پخش اخباری که موثق، قابل اعتماد و دقیق و هدفمند به نظر می‌رسند.

ب. انعکاس متعادل و جامع افکار ایالات متحده و غرب و بازگو کردن تنوع فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آن.

ج. برنامه ریزی برای حمایت از روزنامه‌ها و رسانه‌های خصوصی و پیدایش جریان آزاد اطلاعات

د. ترویج آراء و نظرات مخالف حاکمیت مستقر در کشورها به خصوص در مناطقی که مدتی به قول غربی‌ها در «دیوار آهنین» شوروی زندانی شده بودند.

ه. تقویت رسانه‌های مستقل و تشویق آنان به مبارزه و مقابلۀ خنثی‌کننده و غیرقهرآمیز با رسانه‌های دولتی کشورهای سابق بلوک شرق.

جنگ رسانه‌ای شوروی علیه غرب

شوروی مسیر دیگری را پیمود. از سال 1917 رسانه‌های شوروی در جهت ترویج ایدئولوژی کمونیسم به کارگرفته شدند و هر نظر و رای دیگری به شکل سختی حذف می‌شد. حزب کمونیست به محض استقرار در مسکو، رسانه‌ها را ملی اعلام کرد و ادارۀ روزنامه‌های اصلی مانند «پراوادا» و «ایزوستیا» را در دست گرفت. همچنین، چاپ آگهی‌های شخصی ممنوع اعلام شد و ادارۀ تلگراف «پتروگراد» ملی اعلام گردید. با این اقدام، تولید خبر تحت کنترل قرار گرفت و سانسور شدیدی بر تولیدات رسانه‌ای مانند فیلم و کتاب اعمال گردید.

طبق ایدئولوژی شوروی، مخاطب رسانه‌ای نه «فرد انتخاب کننده» بلکه صرفا «دریافت‌کنندۀ پیام» در نظر گرفته می‌شد. به همین دلیل، گزینۀ دیگری پیش روی مخاطب در شوروی نبود و دانشگاه‌ها و مراکز مطالعاتی شوروی با مساله‌ای به نام «متقاعد کردن» مواجه نبوده و طبعا هیچ تحقیقی هم روی این مساله نکردند.

تمرکز تحقیقات شوروی بیشتر روی مسائل فنی مانند ارسال امواج و بالا بردن کیفیت پخش بود. برای مثال، در سال1949  شوروی تعداد ایستگاه‌های تلویزیونی فعال خود را به 84 عدد رساند. همچنین، مسکو تعداد تلویزیون‌های رنگی خود را در سال 1982 به 77 میلیون رساند.

به همین دلیل، با وجود قدرت فنی شوروی، به لحاظ مخاطب و محتوا، دست مسکو خالی بود و شوروی نمی‌توانست در مقابل آمریکا و غرب بایستد. مورخان معتقدند همین نفوذ رسانه‌ای غرب سبب فروپاشی شوروی شد. با روی کارآمدن گورباچف و آغاز عصر نوسازی یا «پروسترویکا» در شوروی، مسکو تلاش کرد در عرصۀ رسانه‌ای نیز دست به ابتکارات و آزادی‌بخشی‌هایی بزند. چند شبکۀ خصوصی ایجاد شد و کمی از شدت سانسور کاسته شد. اما تمام این شبکه‌ها مروج تفکر آمریکایی شده و در اواخر دهه 80 علیه مسکو شروع به اقدام کردند. 



جنگ رسانه‌ای غرب و روسیه در گرجستان

جنگ رسانه‌ای آمریکا و روسیه بعد از فروپاشی شوروی نیز ادامه داشته و دارد. اوج این نبرد در چالش گرجستان رویت می‌شود.

 روسیۀ پوتین معتقد است سیاست اشتباه گورباچف در بازکردنِ بدون برنامۀ فضای رسانه‌ای به روی غرب سبب شده که آمریکا به مسکو ضربه بزند. او بعد از قدرت گرفتن، «دکترین امنیت اطلاعاتی» را به وجود آورد که هدفش مبارزه با رسانه‌های خصوصی مانند «NTV» بود.

روسیه در عصر پوتین شروع به در اختیار گرفتن رسانه‌های خصوصی و دولتی کردن آنها کرد. بدین ترتیب، سیاست رسانه‌ای شوروی توسط پوتین احیاء شد و غرب و شرق یعنی آمریکا و روسیه با رویکرد سنتی خود، این بار در گرجستان به مصاف هم رفتند.

با اقدام نظامیان گرجستان علیه شورشی‌‎های اوستیای جنوبی، روسیه حدود 8 هزار نظامی خود را به گرجستان فرستاد تا از شورشی‌ها حمایت کنند. این اتفاق در اگوست 2008 رخ داد. در این جنگ، آمریکا به لحاظ رسانه‌ای به شدت شروع به فعالیت علیه روسیه کرد و تلاش نمود این کشور را متجاوز نشان دهد. آمریکا یک انقلاب رسانه‌ای ایجاد کرد، برنامه‌های عادی رسانه‌های غربی تعطیل شد و همه درباره گرجستان حرف می‌زدند. رسانه‌های غربی مدعی شدند روسیه می‌خواهد «جنگ سرد» را مجددا راه بیندازد و پوتین به فکر احیاء شوروی است.

در مقابل، روسیه از طرفی جلوی نشر تولیدات تلویزیونی و رادیویی غرب را گرفت و از طرف دیگر، در داخل، برخی برنامه‌های خبری و گفتگو محور محدود تولید کرد تا پاسخ اتهامات غرب را بدهد.

سی ان ان و برخی رسانه‌های مهم دنیا زمان زیادی را به رئیس جمهور گرجستان داده و تلاش کردند برای او تبلیغ کنند. در مقابل، پوتین در محاصرۀ رسانه‌ای قرار گرفته و تنها 3 دقیقه از صحبت‌های 45 دقیقه‌ای او در کنفرانس خبری اش بعد جنگ، پخش شد.


تاکتیک‌های رسانه‌ای غرب و روسیه در جنگ گرجستان

روش‌های رسانه‌های غربی برای ضربه زدن به روسیه در جنگ گرجستان بدین شرح است:

1.    تاکتیک همانند سازی: همانند سازی تصویر پوتین و رهبران مستبد شوروی

2.    منزوی ساختن: دموکراسی ستیزی مقامات روسیه و تلقی روسیه به مثابۀ «دیگری» غرب

3.    تشبیه سازی: تشبیه گرجستان به بوسنی که در آن نسل کشی رخ داده بود.

4.    بازی با آمار: بالا نشان دادن تعداد کشته های گرج و سربازان روسیه

5.    تاکتیک نسبت دادن صفت: اشاره به سوابق روسیه در چچن و افغانستان ونسبت دادن خوی وحشی‌گری ذاتی به رهبران روسیه

6.    معکوس سازی تعمدی: معرفی روسیه به عنوان آغازگر مطلق جنگ.

روش‌های رسانه‌های روسیه برای ضربه زدن به غرب بدین شرح است:

1.    تکنیک انکار: انکار بلندپروازی‌های امپریالیستی  خود

2.    سانسور: جلوگیری از نشر اخبار و تولیدات تولید شده توسط رسانه‌های غربی در روسیه

3.    تکنیک معکوس سازی تعمدی: معرفی غرب به عنوان آغازگر جنگ.

4.    ایجاد سردرگمی: تعارض در اظهارنظر و بیان نظرات متناقض برای گیج کردن مخاطب



منابع
  1. مرتضوی، محمودرضا. جنگ رسانه ای در مناقشه روسیه و گرجستان. نشریه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. پاییز 1387. شماره 63. صص77 الی 92
  2. پژوهشکده سایبرپلیتیک دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (دافوس آجا)

ارسال دیدگاه

Captcha