
فرجالله براتپور خلبان اف-۴ فانتوم ۲ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است. او که یکی از قهرمانان نیروی هوایی در جنگ تحمیلی هشت ساله به حساب میآید، در عملیاتهای مختلفی شرکت کرده و عملیاتهای متعددی را فرماندهی کرده است که یکی از مهمترین آنها عملیات اچ – 3 در سال ۱۳۶۰ است.
زندگینامه و مسئولیتها
امیرسرتیپ فرج الله براتپور در 9 شهریور سال 1324 در شهر کنگاور استان کرمانشاه چشم به جهان گشود. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه در شهر کرمانشاه، در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده خلبانی شد. براتپور ابتدا تقاضانامهای برای حضور در دانشکده نفت ارسال کرد اما بهطور ناگهانی چشمش به آگهی استخدام در نیروی هوایی افتاد و مسیر زندگیاش تغییر کرد.
او بعد از گذراندن دوره مقدماتی آموزش خلبانی در سال ۱۳۴۶ به آمریکا اعزام شد. یکسال بعد، به ایران بازگشت و با درجه ستوان دومی وارد نیروی هوایی ارتش شد.
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، براتپور خلبانی هواپیمای اف۵ را در پایگاه هوایی مهرآباد فراگرفت. همچنین تا سال ۱۳۵۱ بیش از هزار ساعت پرواز را در پایگاه هوایی همدان تجربه کرد و دوره آموزش خلبانی هواپیمای اف۴ را در پایگاه هوایی مهرآباد گذراند.
او در مهرماه سال ۱۳۵۷ مجددا به آمریکا اعزام شد تا دورههای مدیریتی را فرا بگیرد اما با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی، مجددا به ایران بازگشت. او در این رابطه میگوید: «وقتی ما میخواستیم به ایران برگردیم؛ یکی از مدیران آمریکایی ما که رابط میان نیروی هوایی و ارتش آمریکا بود، نزد ما آمد و گفت: شما افسر ارشد هستید؛ انقلاب در حال پیروزی است. ما به شما کار میدهیم و شما میتوانید برای فروختن منزل و جمع کردن وسایل زندگی به ایران بروید و برگردید. اما من قبول نکردم و گفتم وطنم ایران است و حتی اگر بمیرم، دوست دارم آنجا باشم.»
وی اوایل آذرماه سال 1357 در پایگاه ششم شکاری بوشهر مشغول به کار شد. پس از پیروزی انقلاب، براتپور که دورههای مدیریت نگهداری را در آمریکا دیده بود، به جای شهید کشواد که معاون لجستیکی پایگاه بوشهر بود، انتخاب شد. یک سال بعد، پس از جریانات پاوه که به شهادت محمد نوژه انجامید، سرلشکر باقری، فرمانده وقت نیروی هوایی از براتپور خواست که به همدان برود.
وی در همدان هم معاون لجستیکی بود و هم پرواز میکرد. پس از اینکه کودتای نقاب اتفاق افتاد، معاونت عملیاتی پایگاه را هم به براتپور سپردند.
فرجالله براتپور مهر سال 1360 جانشین پایگاه ششم شکاری بوشهر شد و سال 1362 به دانشکده فرماندهی و ستاد رفت و سپس به مدت دو سال فرمانده پایگاه همدان شد.
بعد از آن به مدت 5 سال و نیم فرمانده منطقه هوایی شیراز بود و در آخر هم به مدت 4 سال و نیم رئیس اداره بازرسی نیروی هوایی بود تا این که بازنشسته شد.
جنگ تحمیلی و عملیات اچ 3
در روزهای آغازین جنگ تحمیلی، فعالیتهای براتپور به اوج خود رسید. اوج رشادتهای او در سالهای نخست جنگ، در عملیات اچ۳ نمایان شد. اچ3 یکی از پیچیده ترین عملیاتهای تاریخ نیروی هوایی ارتش ایران و جهان است که با نبوغ نظامی براتپور و جمعی دیگر از فرماندهان و خلبانان، به بهترین شکل ممکن شروع و باموفقیت به انجام رسید.
پس از شروع جنگ و حملات همه جانبه عراق به ایران، نیروی هوایی ارتش ایران شروع به مقابله به مثل کرد و ضربات مهلکی را بر پیکر دشمن وارد کرد. به همین دلیل دشمن بعثی برای جلوگیری از خسارت های وارده به تجهیزات هوایی خود، تسلیحات و تجهیزات هوایی خود را به غربیترین نقطه عراق در پایگاه الولید در مرز عراق و اردن منتقل کرد. فرماندهان نیروی هوایی با درک این نکته عملیات اچ 3 را طرح ریزی کردند. فرمانده دستههای پروازی این عملیات براتپور بود. او با درایت و شجاعت و با به کارگیری سه اصل غافلگیری زمانی، مکانی و رعایت کامل اصول حفاظتی و امنیتی و همینطور برنامه ریزی برای دو مرحله سوختگیری در هوا، توانست عملیات اچ۳ را به خوبی رهبری کند و به موفقیت برساند. در این عملیات جنگندههای ایران هیچ آسیبی ندیدند اما ۴۸ فروند هواپیما و جنگنده از جمله میگها و سوخوهای روسی عراق نابود شدند. این عملیات به حدی موفقیتآمیز بود که در نتیجۀ آن، نیروی هوایی عراق تا مدتها قادر به انجام عملیات علیه ایران نبود.
روایت فرجالله براتپور از عملیات اچ 3
سرتیپ براتپور، درباره روز عملیات اچ 3 در مصاحبهای میگوید: «برنامه اجرای ماموریت طوری طراحی شده بود که حمله در زمان تعویض شیفت نیروهای عراقی انجام شود. با توجه به اینکه نمیخواستم کسی از این ماموریت بویی ببرد از مدتها قبل به فکر آماده نگه داشتن تعدادی هواپیما برای انجام این عملیات بودم و حتی مهماتی را که از ماموریتهای قبلی باقی مانده بود دستور دادم انبار کنند و بدین صورت روز عملیات تعداد 10 هواپیمای مجهز به بمب آماده عملیات بود. در آن روز حتی دستور دادم تا تمام ارتباطات مخابراتی پایگاه و منازل سازمانی نیز قطع شود. در این مدت سعی میکردم تا همه چیز را عادی جلوه دهم. حتی وقتی خلبان ایرج عصاره که از خلبانان خوب پایگاه بود از من مرخصی خواست با او موافقت کردم.»
یک خاطره جالب هم از همسر و فرزند براتپور مانده است. همسر او روایت میکند که پس از پایان عملیات اچ 3، براتپور خسته و کوفته به خانه آمد با لباس پرواز روی فرش خانه دراز کشید. پیش از آنکه به خواب برود، زمزمه کرد: «پدر صدام را درآوردیم!» و سپس از خستگی بیهوش شد.
خاطرات و بخشهای مهم زندگی
خاطرات خلبان بزرگ نیروی هوایی، سرتیپ براتپور در کتاب «آبی آسمان» اثر محسن سنجابی جمع آوری شده است. این کتاب زمستان ۱۳۹۹ توسط مرکز انتشارات راهبردی نهاجا منتشر شد. در این کتاب چند خاطره از مراحل مختلف زندگی سرتیپ براتپور نقل شده که به برخی از آنان اشاره میکنیم:
روزه گرفتن در دانشکده خلبانی
زمانیکه سرتیپ براتپور وارد دانشکده خلبانی شد، تیمسار اکبر کمپانی تبریزی فرماندهی آموزشهای هوایی را بهعهده داشت. خاطره جالب براتپور از آندوره این است که همراه با دوستانش که روزه میگرفتند، شبهای ماه رمضان از غذاخوری دانشکده یک غذای اضافه برای سحری میگرفتند. با رسیدن اینخبر به گوش تیمسار کمپانی، بالافاصله دستور داد اسامی کسانی را که روزه میگیرند به آشپزخانه بدهند تا برای آنها سحری و افطاری پخت شود.
درسی که براتپور به استاد آمریکاییاش داد
سرتیپ براتپور در جوانی راهی آمریکا شد تا دورۀ مخصوص خلبانی ببیند. یکی از خاطرات جالب براتپور از آمریکا، مربوط به برخوردش با معلم خلبان بددهن و بیاخلاق آمریکایی است که حین پرواز او را «شترسوار» خطاب کرد. براتپور در حین پرواز و زمان عبور از روی یکقبرستان، به مرد آمریکایی گفت: «اگر یکبار دیگر به من بگویی شترسوار میکشمت و میگذارمت توی اینقبرستان!» معلمخلبان مورداشاره اینخبر را به فرمانده گردان آموزشی رساند و فرمانده نیز با احضار براتپور به او گفت از فردا با خودش پرواز کند و آنمعلم دیگر استاد آموزشی براتپور نیست.
خاطرهای از روز آغاز جنگ
روز شروع جنگ ایران و ارتش بعث در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، فرجالله براتپور معاون لجستیکی (آماد و پشتیبانی) و معاون پایگاه سوم شکاری همدان بود. دو ساعت پس از حمله عراق به پایگاههای هوایی ایران ازجمله اینپایگاه، براتپور یکدسته چهارفروندی را برای عملیات انتقام و زدن پایگاه کرکوک عراق مأمور کرد که هنگام بازگشت فانتومها، یکی از آنها بهخلبانی کابینجلو محمد صالحی و کابینعقب خالد حیدری، بهعلت پرواز در ارتفاع پایین به کابلهای فشار قوی عراق گرفته و به شهادت رسیدند. دو خلبان یادشده اولینخلبانهای شهید دفاع مقدس هستند.
تجربه رویارویی با مرگ
روز ۸ مهر ۱۳۵۹ براتپور فرمانده یکدسته دو فروندی بود و پرویز دهقان بهعنوان خلبان کابینعقب همراهش بود که با تجربه رویارویی مستقیم با مرگ روبرو شدند. در اینماموریت دماغه هواپیما رو به بالا متمایل شد و بهناگهان فانتوم براتپور و دهقان شروع به اوجگیری شدید کرد. اما حین اوجگیری ناگهان شروع به سقوط عمودی رو به زمین کرد و هر دو خلبان درحالیکه به سقف کابین چسبیده بودند، با سرعتی سرسامآور بهسمت زمین سقوط میکردند. براتپور در اینلحظات کل زندگی خود را جلوی چشم دید و برای مرگ آماده شد اما بهطور معجزهآسایی توانست هواپیما را به کنترل درآورده و آن را بهسلامت در همدان فرود آورد.






- پژوهشکده سایبرپلیتیک دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (دافوس آجا)
ارسال دیدگاه