
ژئوپلیتیک به مطالعۀ روابط میان فضاهای جغرافیایی، مرزها، ناحیهها، قدرتها و منافع سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی میپردازد. به عبارت دیگر، در ژئوپلیتیک به تحلیل و بررسی روابط میان جغرافیا، قدرت و سیاست در سطح بینالملل پرداخته میشود.
در مطالعات ژئوپلیتیک، عواملی همچون موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، قدرت نظامی، فرهنگ و تمدن، توانمندی اقتصادی و بسیاری از عوامل دیگر به عنوان شاخصهای مؤثر در شکلگیری قدرت و روابط بینالمللی بررسی میشوند. همچنین در مطالعات ژئوپلیتیک، نقش مسیرهای ارتباطی و حمل و نقل در توسعۀ اقتصادی و نظامی مورد بررسی قرار میگیرد. ژئوپلیتیک معمولاً به مطالعات مسائل بینالمللی همچون تقسیمات جهانی، تعارضات منطقهای، سیاستهای بینالمللی، نبردهای نظامی و ... نیز میپردازد.
این رویکرد برای درک بهتر و پیشبینی روابط بینالمللی و رویدادهای جهانی بسیار حائز اهمیت است. ژئوپلیتیک از زمان وضع آن و در طول بیش از یک قرن از نظر مفهومی و فلسفی دچار شناوری بوده و هنوز بر سر ماهیت آن اتفاق نظر وجود ندارد. در ادامه به چند تعریف از ژئوپلیتیک بسنده میکنیم:
تعریف ژئوپلیتیک از دیدگاه صاحبنظران
عزتالله عزتی، استاد برجسته ژئوپلیتیک در ایران در پیشگفتار کتاب «ژئوپلیتیک» و نیز کتاب «ژئواستراتژی» و «ژئوپلیتیک در قرن بیست و یکم» تعاریف زیر را از مفهوم «ژئوپلیتیک» ارائه میدهد:
الف- در ژئوپلیتیک که معنای لغوی آن «سیاست زمین» است نقش عوامل محیط جغرافیایی در سیاست ملل بررسی میشود.
ب - ژئوپلیتیک به بررسی تأثیر پدیدههای جغرافیایی بر ساختارها و نهادهای سیاسی، حکومتی و غیر حکومتی و تحولات آنها و خصوصیات روابط با دیگر دولتها میپردازد.
ج - ژئوپلیتیک عبارت است از درک واقعیتهای محیط جغرافیائی به منظور دستیابی به قدرت، به نحوی که بتوان در بالاترین سطح وارد بازی جهانی شد و منافع ملی و حیات ملی را حفظ کرد.
در تعریف اول، بر تأثیر عوامل جغرافیائی بر سیاست ملل تأکید شده است و در تعریف سوم نیز چنین مفهومی از ژئوپلیتیک برداشت میشود. با این تفاوت که در سومی نقش کاربردی ژئوپلیتیک از طریق کسب قدرت برای دستیابی به منافع ملی مورد توجه قرار گرفته است. در تعریف دوم بر رابطۀ یک سویۀ پدیدههای جغرافیایی بر سیاست تأکید شده که با تفصیل آن مفهوم، سیاست نیز بازتر شده است و طیفی از ساختارها و نهادهای سیاسی اعم از حکومتی و غیر حکومتی و تغییر و تحولات آنها و نیز ویژگیهای روابط یک دولت با سایر دول را شامل میگردد.
دره میرحیدر، استاد جغرافیای سیاسی در ایران در مقالۀ «ژئوپلیتیک؛ ارائه تعریفی جدید»، در تبیین مفهوم «ژئوپلیتیک» چنین مینویسد:
شیوههای قرانت و نگارش سیاست بینالملل توسط صاحبان قدرت و اندیشه و تأثیر آنها بر تصمیمگیریهای سیاسی در سطح ملی و منطقهای.
در این تعریف، ژئوپلیتیک به عنوان روش اقدام یا گفتمان سیاسی و نه به عنوان موضوع علمی نگریسته شده است. بنابراین، بعد کاربردی ژئوپلیتیک در تصمیمگیری سیاسی مورد تأکید قرار دارد. در این تعریف رابطه بین ژئوپلیتیک و جغرافیا بطور شفاف مورد توجه قرار نگرفته است.
سیمون دالبی به نقل از آگینوو کوربریج تعریف زیر را برای «ژئوپلیتیک» ارائه مینماید:
ژئوپلیتیک بطور گستردهای درباره روشهای قرائت و نگارش فضای سیاسی جهان بحث میکند. به عبارت دیگر ژئوپلیتیک درباره پیش فرضها و اسرار جغرافیائی که سیاستمداران و سیاستگذاران برای تشخیص اهمیت مکانها در ساخت و مشروعیتبخشی به سیاستها به کار میگیرند، بحث مینماید.
در این تعریف جنبۀ کاربردی ژئوپلیتیک همراه با انگیزههای سیاسی مورد تأکید قرار دارد. همچنین کیفیت فهم سیاستمداران از مکانهای جغرافیایی و تأثیرشان بر سیاستهای آنها مورد توجه قرار میگیرد. در واقع این تعریف نیز به رابطۀ یک جانبۀ تأثیر جغرافیا بر سیاست، البته با تفسیری دیگر، میپردازد.
جان اگینو نویسنده کتاب «ژئوپلیتیک» تعریف زیر را ارائه میدهد:
ژئوپلیتیک عبارت است از مطالعۀ تأثیر جغرافیایی الگوهای توزیع و تقسیم بر هدایت و رهبری سیاستهای جهانی.
در این تعریف بر تأثیر آرایش فضائی قارهها، اقیانوسها و الگوی توزیع منابع طبیعی و انسانی بر روابط میان دولتها تأکید میگردد. امروزه این اصطلاح، اعمال پیش فرضها، شاخصها و فهم جغرافیایی در ساخت و شکلدهی به سیاستهای جهانی را آن طور که ژئوپلیتیک انتقادی معتقد است، در بر میگیرد. اگینو در جای دیگری از همین کتاب مینویسد، اصطلاح ژئوپلیتیک برای مدتهای مدیدی به پی بندهای جغرافیایی سیاستهای جهانی اشاره داشته است ولی اکنون ژئوپلیتیک به پدیدههایی نظیر منازعات مرزهای بینالمللی، ساختار مالی و اقتصادی جهان و الگوهای جغرافیایی نتایج رأیگیری نیز توجه دارد.
ویژگیهای مفهومی برجسته در تعاریف ژئوپلیتیک
با بررسی مفاهیم و تعاریف متعدد از ژئوپلیتیک، نتایج زیر حاصل میشود:
الف- دیدگاهها و نگرشهای متفاوتی نسبت به موضوع و ماهیت ژئوپلیتیک وجود دارد که بطور مشخص 5 دیدگاه را میتوان در بین آنها دریافت:
1. تأثیر جغرافیا بر امور نظامی-استراتژیک
2. تأثیر یک جانبۀ جبری جغرافیا بر سیاست به ویژه روابط بین الملل
3. تأثیر دو جانبۀ جغرافیا
4. ساختار قدرت و رقابت جهانی
5. دانش عملی فضائیسازی سیاستها و هدایت رقابتها.
ب- در این تعاریف غلبۀ «دیدگاهی» با رابطۀ یک جانبه و جبری تأثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست است. تقریباً نیمی از تعاریف دارای چنین دیدگاهی بوده و سیاست، نهادهای سیاسی حکومتها، روابط بینالملل و غیر آن را متأثر از عوامل جغرافیایی میدانند.
ج- دیدگاه رابطۀ یک جانبه جبری از سابقۀ بیشتری برخوردار بوده و بر شکلگیری اندیشه و باور عمومی نسبت به ژئوپلیتیک تأثیر داشته است. اما این دیدگاه به تدریج جای خود را به دیدگاههای جدیدی، به ویژه دیدگاه مربوط به تحلیل فضائی ساختار قدرت و رقابت جهانی، میدهد.
د- تعاریف علیرغم ارزشی که دارند از جامعیت نسبی برخوردار نبوده و هر کدام بخشی از موضوع را مورد توجه قرار دادهاند. از این رو نیاز به تعریفی جامعتر برای ژئوپلیتیک که نه تنها در برگیرندۀ دیدگاههای مزبور بوده، بلکه با حفظ ثبات و پایداری نسبی، میتواند تحولات آتی مؤثر بر گرایشها و تعریفگزینیهای احتمالی را جذب نماید، احساس میشود.
- کتاب «ژئوپلیتیک دریایی ایران»، نوشتۀ محمود واثق، سید مسعود کمال علوی، تهران، انتشارات دافوس، 1403
ارسال دیدگاه