
رابطۀ ایران و شوروی در دوران دفاع مقدس پر از فراز و نشیب بوده است. پیش از انقلاب اسلامی، ایران متحد آمریکا و کشورهای بلوک غرب بود و به همین دلیل، شوروی نگاه مثبتی به ایران نداشت. از آن سو، حزب بعث به مثابۀ یک حزب سوسیالیست در عراق به قدرت رسید و به همین دلیل، عراق رابطهای مثبت و خوب با مسکو پیدا کرد. به عبارت دیگر، حزب بعث با آرمانهای سوسیالیستی و غربستیزی در عراق بر سر کار آمده بود و هرچند بر سر برخورد با کمونیستها و کردها مشکلاتی با مسکو داشت، به اردوگاه شرق نزدیک بود و بخش بزرگی از تجهیزت نظامی خود را از شوروی تامین کرده بود. با این حال، بعد از انقلاب اسلامی در ایران و وقوع جنگ تحمیلی این روابط بالا و پایین زیادی پیدا کرد، چرا که روابط کشورها و وضعیت منطقه تغییر کرد و در سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی نیز تحولاتی ایجاد شد.
ایران و شوروی در سال نخست جنگ/ تلاش تردیدآمیز مسکو برای رابطه با ایران
در سال نخست جنگ تحمیلی، اتحاد جماهیر شوروی تلاش داشت حداقل در ظاهر خود را دوست ایران نشان دهد و رابطۀ خود را با تهران قطع نکند. شوروی مدعی شد که قصد ندارد تدارکات نظامی ساخت مسکو را به عراق بفرستد. اتحاد جماهیر شوروی در آغاز جنگ اعلام «بیطرفی» کرد اما سفیر شوروی در ایران به ملاقات شهید محمدعلی رجایی، نخست وزیر وقت، رفت و آمادگی شوروی را برای ارسال سلاح به ایران اعلام نمود. این پیشنهاد از طرف دولت ایران رد شد. ایران انقلابی در آن زمان شعار «نه شرقی، نه غربی» را محور کار خود قرار داده بود و به شوروی و بلوک شرق با سوءظن مینگریست.
علاقۀ شوروی به برقراری رابطه با ایران ماحصل تغییرات سیاسی جدید در ایران بود. در عصر جنگ سرد، تقریبا تمام کشورها به یکی از دو بلوک غرب و شرق وابستگی داشتند. ایران در عصر پهلوی به بلوک غرب وابسته بود و شوروی امید داشت با توجه به نفرت انقلابیون و مردم ایران از آمریکا و بلوک غرب، ایران جدید به بلوک شرق بپیوندد. به همین دلیل، مسکو تلاش داشت تا از گرایش ایران به آمریکا جلوگیری کند. پس از ماجرای اشغال سفارت ایالات متحده در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره)، شوروی بیش از همیشه امیدوار بود که ایران را به سمت خود جذب کند و به همین دلیل، تلاش کرد در ابتدای جنگ، رابطهای حداقلی با تهران برقرار کند. طبق اسناد منتشر شده، حزب توده به تبع شوروی تاکید داشت که آنچه در مرحلۀ کنونی اهمیت دارد دشمنی ایران با آمریکا است و دوستی تهران و مسکو در مرحلۀ بعدی اهمیت قرار دارد. در همین رابطه، نورالدین کیانوری در ملاقاتی که سه روز بعد از تسخیر سفارت با یک مقام آلمان شرقی داشت، به صراحت گفت: «شاخص مرحلۀ کنونی وخامت هر چه بیشتر رابطه با آمریکا است.»
علت دیگرِعلاقۀ شوروی جهت کمک تسلیحاتی به ایران، تغییر رویکرد شوروی نسبت به عراق صدام حسین بود. حزب بعث یک حزب سوسیالیست بود و وابستگی زیادی به شوروی داشت. با این حال، بعد از قدرت گرفتن صدام حسین، شرایط کمی تغییر کرد. صدام به کشورهای بلوک غرب مانند آمریکا و فرانسه نزدیک شد و تسلیحات زیادی از این دو کشور خرید. به بیان دیگر، حزب بعث پس از ملی کردن صنعت نفت و اخراج انگلستان، به جای کمک گرفتن از شوروی به فرانسه نزدیک شد که حاصل آن روابط گستردۀ نظامی با فرانسه بود. از سوی دیگر، آمریکا که پس از جنگ اعراب و اسرائیل، عراق را به عنوان کشور حامی تروریسم معرفی کرده بود، پس از آغاز جنگ تحمیلی و به منظور جلوگیری از پیروزی ایران، به حزب بعث نزدیک شده و با رفع تحریمها، به آنها کمک نظامی کرد.
همچنین، شوروی به جاهطلبیهای عراق در سیاستهای منطقهایاش که مستقل از فرامین و خواستههای شوروی بودند، با چشم تردید مینگریست و به همین دلیل، از حمایتهای خود از بغداد کاست.
با این حال، شوروی هرگز بیش از حد به ایران نزدیک نشد و همواره تلاش داشت رابطۀ خود با دو طرف جنگ را حفظ کند. مبارزه با احزاب چپ نزدیک به شوروی از جمله فدائیان خلق و حزب توده توسط انقلابیون و همچنین، رابطۀ خوب حکومت انقلابی ایران با مجاهدان افغانستان که با شوروی در حال جنگ بودند، سبب شد که مسکو در حمایت قاطع از ایران تردید داشته باشد. ضمنا، عراق همچنان متحد شوروی به حساب میآمد و مسکو دوست نداشت مقدمات سقوط متحد استراتژیک خود را فراهم کند.
به جز اینها، برخی موارد جزئی نیز سبب تردید مسکو در حمایت همهجانبه از تهران گردید. برای مثال، در دورانی که صادق قطبزاده سرپرستی وزارت امور خارجه را برعهده داشت، اقداماتی از سوی او انجام پذیرفت که به شدت روسها را خشمگین ساخت. از جملۀ این اقدامات، فسخ یکجانبۀ فصل 5 و 6 معاهدۀ مودت ایران و شوروی و تعلیق قرارداد صدور گاز به شوروی بود.
رابطۀ ایران و شوروی بعد از پیروزیهای ایران/ حمایت همهجانبه از رژیم یعثی
با پیشروی رزمندگان ایرانی در جبهههای مختلف جنگ در سال 1982 میلادی، سوریه به مثابۀ متحد دیگر شوروی در منطقه به ایران نزدیک شد و خطوط صادرات نفت عراق را مسدود کرد. این مساله باعث تغییر رویکرد دیپلماتیک عراق و صدام حسین شد. صدام تصمیم گرفت مجددا به متحد دیرینش نزدیک شود. عراق به شدت به سمت شوروی گرایش پیدا کرد و شوروی نیز که نگران پیروزی کامل ایران و خارج شدن تعادل در جبههها بود، شروع به فروش تسلیحات نظامی به عراق کرد. از سوی دیگر، به دلیل سیاستهای ضد شرقی جمهوری اسلامی ایران، تمام تلاشهای شوروی برای جلب توجه ایران عقیم ماند و روابط سیاسی تهران و مسکو تیره شد.
با آزادسازی خرمشهر در سال 1361 (1982 میلادی) اهمیت ارضی عراق برای شوروی بیش از همیشه نمود پیدا کرد. شوروی که امتناع ایران از امضاء پیمان صلح با عراق را که به دلیل عدم پذیرش مسئولیت آغاز جنگ توسط عراق و عدم پرداخت غرامت جنگ توسط رژیم بعث انجام نشد، مشاهده نمود، ارسال تدارکات نظامی به عراق را بیشتر کرد و حتی در مقطعی حدود 2 میلیارد دلار سلاح به عراق فروخت. شوروی همزمان از دیگر کشورهای بلوک شرق و کمونیست خواست که از فروش سلاح به ایران خودداری کنند.
همزمان، احزاب چپگرا و کمونیست ایران نیز همصدا با مسکو از پایان جنگ دفاع کردند. برای مثال، حزب توده بعد از آزادی خرمشهر در سال 1361 در اعلامیهای ادامۀ جنگ را غیرقابل دفاع دانست و تاکید کرد که تداوم جنگ و فرسایشی شدن آن تله و خواست آمریکا است.
شوروی در توجیه فروش میلیاردی سلاح به عراق، مسالۀ «حمایت ایران از مجاهدان افغانستان» را برجسته کرد. شوروی دی ماه 1358 (1979 میلادی) به افغانستان حملۀ نظامی کرد و این کشور را اشغال نمود. بعد از اشغال افغانستان توسط شوروی، گروههای جهادگرای اسلامی از کشورهای آسیایی و آفریقایی و ... وارد افغانستان شده و با شوروی جنگیدند. کشورهای اسلامی تمایل زیادی به حمایت از مجاهدان داشتند و ایران نیز از این امر مستثنی نبود. شوروی این مساله را بهانه کرد و حمایت خود از عراق را چند برابر کرد.
در نتیجۀ حمایت نظامی شوروی از عراق بعثی، سیل میگهای 23 و 25، تانکهای تی 72، موشکهای سطح به سطح، زمین به هوا و برخی تجهیزات زرهی مهم به عراق گسیل شدند. همچنین، بین 1000 تا 1200 متخصص نظامی و مشاور آموزش دیده از شوروی به عراق رفتند. در این حین، 400 دستگاه تانک تی 55، 259 دستگاه تانک تی 12، مقادیر زیادی موشگ گراد، سامانه پدافندی سام 9، اسکاد و ... به عراق تحویل داده شدند. همچنین، مستشاران شوروی در عراق کمک زیادی به حزب بعث کردند تا خطوط دفاعی عراق را مستحکم کنند. گروهی از کارشناسان موشکی شوروی در عراق حضور یافتند تا برنامه موشکی بالستیک عراق را توسعه دهند.
رابطۀ ایران و شوروی در سال 1985/ تلاش برای توازن قوا
با روی کار آمدن میخائیل گورباچوف در شوروی، سیاست منطقهای مسکو تغییر کرد. گورباچوف در جهت سیاست تنشزدایی خود در منطقه، برای فشار به ایران جهت امضاء قطعنامۀ سازمان ملل و پایان جنگ با عراق، کمک مالی زیادی به رژیم بعث کرد.
پس از عدم موفقیت ایران در عملیات بدر در سال 1363 (1985 میلادی)، سیاست خارجی ایران تغییر کرد و تهران تا حدی سیاست خارجی «درهای باز» را پیش گرفت که این امر به نزدیکی ایران به عربستان و کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه و انگلستان منتج شد. این سیاست سبب نگرانی شدید شوروی گردید. مسکو میترسید که اگر پایان جنگ عراق و ایران با ابتکار اروپاییها صورت بگیرد، موقعیت منطقهای و نفوذ خود را از دست بدهد. به همین دلیل، تلاش داشت هر طور که شده خود، عامل پایان جنگ باشد.
در این زمان، مسکو به عراق فشار آورد تا با سلسله عملیاتهای نظامی خود، ایران را در موضع ضعف قرار داده و مجبور به پذیرش آتشبس کند. عراق جهت نیل به اهداف مسکو شروع به مینگذاری در آبهای اطراف جزیره خارک کرد. در ادامه شوروی سعی در ایجاد قرارداد صلح بین طرفین داشت که با عدم پرداخت غرامت توسط عراق این تلاشها با شکست مواجه شدند.
رابطۀ ایران و شوروی در سالهای پایانی جنگ/ تلاش برای محدود کردن ایران و پذیرش قطعنامه
سیاست شوروی در سال 1986 کمی تغییر کرد. شوروی و گورباچوف دیگر به دنبال توازن قوا میان کشورهای منطقه نبودند. سیاست آنها پایان هرچه سریعتر جنگهای منطقهای بود. در این سال، بلندپایهترین مقامات سیاسی شوروی به ایران سفر کردند و مشخص شد که دیگر شوروی از پیروزی ایران در جنگ ناخشنود نیست بلکه آنچه برای مسکو اهمیت دارد طولانی نشدن بیشتر جنگ است. با این حال، این سیاست هرگز به اقدامات عملی مهمی منتج نشدند. علت این بود که شوروی نگران نفوذ بیشتر ایران بر مجاهدان افغان بود و فکر میکرد جنگ با عراق میتواند به مثابۀ یک اهرم فشار در برابر نفوذ ایران در افغانستان عمل کند. به همین دلیل، تلاشی جدی برای پایان جنگ نکرد و فقط گامهایی محدود در این راستا برداشت.
مع الوصف، از تابستان 1987 مسکو در مقطع کوتاهی به سوی ایران متمایل شد که این امر، موجب سردی روابط شوروی و عراق گردید. گرچه این روابط پایدار نبوده و با پایان جنگ در سال 1988، سردی کوتاهمدت رابطۀ شوروی و عراق به پایان رسید. با این حال، روابط دوستانۀ شوروی و عراق در سالهای 1983 و 1984 در سال 1987 و 1988 تکرار نشد.
در سالهای 1987 و 1988 شوروی سیاستی دوگانه در برخورد با ایران داشت. شوروی از یک طرف، با تحریم تسلیحاتی ایران مخالفت کرد و از طرف دیگر، هیچ مخالفتی با تحریمهای سازمان ملل جهت تحمیل قطعنامه 598 نکرد. همچنین، شوروی هیچ واکنشی به حملۀ آمریکا به سکوهای نفتی ایران و نیز هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی نداشت و با سکوتش نشان داد که با ابرقدرت غرب یعنی آمریکا برای وادار کردن ایران به پایان جنگ و امضاء قرارداد صلح با عراق همکاری و همراهی میکند.
- بررسی روابط ایران و شوروی در دوره جنگ تحمیلی (با تاکید بر مساله افغانستان)، فرهاد درویشی – مهدی رحمتی، فصلنامه دفاع مقدس، سال اول، شماره 10، پاییز 1391
- پژوهشکده سایبرپلیتیک دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (دافوس آجا)
ارسال دیدگاه