سون تزو یکی از بزرگترین و قدیمیترین استراتژیستهای جهان است که در چین میزیست. او یک ژنرال برجسته بود که در قرن ششم قبل از میلاد در شمال یا غرب چین زندگی میکرد و به جنگسالاری برای پادشاهان ایالت وو مشغول بود. سون تزو اواخر عمرش بازنشسته شد و سالهای پایانی عمر خود را به نگارش کتاب مهمش «هنر جنگ» (兵法) اختصاص داد.
کتاب هنر جنگ یکی از مهمترین آثار در زمینۀ استراتژی جنگ است. سون تزو در این کتاب دستورالعملها و باید و نبایدهای جنگ را در قالب جملات و نصایح و قواعد یکی دو خطی ارائه میدهد و در میان این دستورالعملها نیز به نصیحت یا بیان سخنان حکیمانه میپردازد.
خلاصۀ کتاب هنر جنگ
اصول برنامهریزی و ارزیابی
- ارزیابی موقعیت و زمین
- مقایسه ویژگیهای زمینها
- پیدا کردن نقاط قوت و ضعف مواضع مختلف
اصول آغاز جنگ
- توجه به منابع و تامین آنها
- تلاش برای حملات و پیروزیهای سریع
- تقسیم غنائم بر اساس اصول مشخص و به نحو عادلانه
اصول حمله
- حداکثر تلاش برای کسب پیروزی بدون جنگ
- عدم مداخله قوا از راه دور
- پیروی از اصول بنیادین جنگ
اصول موضع گرفتن
- توجه به اصول دفاعی و ساخت قلعههای نفوذناپذیر
- تمرکز منابع غذایی و تسلیحات
- تلاش برای کسب برتری راهبردی
تاکتیک و اصول چینش نیروها
- بررسی گزینههای تاکتیکی مختلف
- استفاده از نیروهای ویژه برای کسب پیروزی
- ترکیب زمان و شتاب برای کسب پیروزی سریع
- انعطاف پذیری تاکتیکی
- کسب دانش از نقاط قوت و ضعف خود و دشمن
- استفاده از عنصر غافلگیری
- ایجاد اعتماد به نفس و برتری ذهنی در بین قوای خودی
اصول مانور و جابهجایی نیروها
- شناخت مسیرهای پرسود و سهلالوصول
- شناخت نقاط کلیدی
- فریب حریفان حین حرکت
- ارتباط بین بخشهای مختلف لشکر
- استقرار در ارتفاعات
- ایجاد موضع قوی قبل از آغاز نبرد
- ارزیابی موقعیت قبل از استقرار نیرو
اصول جنگ از نظر سون تزو
متن رسالۀ هنر جنگ بیشتر به استراتژی جنگ و باید و نبایدهای آن میپردازد و به آن اختصاص دارد. با این حال، در پس این باید و نبایدها، اصول و «هست و نیستهایی» وجود دارند که این بایدها و نبایدها را تعین میبخشند. این اصول شامل کلیات جنگ و فلسفۀ نبرد هستند.
سون تزو به صورت صریح به اصول جنگ نمیپردازد اما میتوان از میان سخنان حکیمانه، نصایح و استراتژیهای ارائه شده در رسالۀ هنر جنگ به مواضع او در رابطه با فلسفۀ جنگ پی برد و اصول جنگ را از منظر او بیرون کشید.
به طور کلی میتوان به 11 اصل در جنگ اشاره کرد:
1. جنگ یک رابطۀ خشونتآمیز است
همانطور که در جامعهشناسی جنگ نیز بیان میشود، جنگ نوعی «رابطۀ جمعی» است و اگرچه در جنگ دوطرف به رد دیگری و گاه حذف یکدیگر میپردازند اما همانطور که جورج زیمل، جامعه شناس شهیر آلمانی گفته، در هر رد و طردی نوعی رابطۀ ایجابی وجود دارد.
رابطۀ دو طرف جنگ از نوع رابطۀ خشن است که به طور سیستماتیک اعمال میشود تا دیگری حذف یا تابع ارتش یا دولت خودی شود.
2. جنگ رابطهای منفی است
سون تزو در هنر جنگ میگوید: «بهترین جنگ جنگی است که هیچ وقت رخ ندهد». این نشان میدهد که از نظر او جنگ رابطهای منفی است و باید حتی الامکان از آن اجتناب شود. به عبارت دیگر، جنگ وضعیتی است که اخلاق را نابود میکند چرا که هدف از جنگ حذف یا طرد دیگری است و اخلاق دقیقا چهارچوبی است که انسانها را به رعایت حدود «دیگری» و عدم نقض خواستههای او وامیدارد.
3. جنگ مبتنی بر عقل است نه احساسات
جنگ رابطهای است مبتنی بر شناسایی پیامدها و محاسبۀ هزینهها و فواید. به همین دلیل، کاملا مبتنی است بر محاسبات عقلانی و نباید احساسات را در آن دخالت داد.
4. جنگ مبتنی است بر برد و باخت
جنگ در چهارچوب «برد و باخت» معنا مییابد. هدف اصلی هم در جنگ «نباختن» است نه بردن. به همین دلیل، بر یک ارتش است که اولا روی اصول دفاعی خود کار کند و آن را تقویت نماید.
5. جنگ ماهیت امکانی دارد
نمیتوان ماهیت جنگ را از پیش تشخیص داد. جنگ امری است رابطهای و بسته به تصمیم سردمداران و جنگسالاران سرنوشت جنگ تغییر میکند. به همین دلیل، جنگ «پرریسک» است و خطرات زیادی در پی دارد. به همین دلیل میگویند جنگ طولانی به نفع هیچ کس نیست. سون تزو به دلیل همین ماهیت پرریسک، اولویت را «جنگ برق آسا» میداند و تاکیدش بر سریع بودن عملیاتها است.
6. جنگ مبتنی است بر سازماندهی
ارتباط درونی، انسجام لشکر و سازماندهی نیروها اصلی بسیار مهم در جنگ است. اصولا غلبه از طریق ارتباط منظم سپاه و ایجاد سازمان میان آنها حاصل میشود. سازماندهی ضرورتا «سلسله مراتب» را هم به وجود می آورد. سلسله مراتب اصل و بنیاد ارتشها است و اگر لشکری سلسله مراتبی نباشد، شکستش در جنگ قطعی است.
7. خودشناسی
ارتش خودی باید قبل از جنگ به صورت دقیق قدرت خود را بشناسد. شناخت تعداد نفرات، قدرت لوجستیکی و تسلیحاتی، روحیۀ رزمندگان و ... از مهمترین وظایف یک جنگسالار است.
8. شناخت دیگری (دشمن)
جنگ «رابطهای» است و مبتنی است بر کنشها و واکنشهای متعدد. به همین دلیل، مانند پینگ پونگ است و با هر حرکت ما یک حرکت از دشمن صادر میشود و برعکس. در نتیجه ضروری است که یک فرمانده یا جنگسالار بتواند واکنش و کنش دشمن را حدس بزند.
شناخت دشمن فرمانده را با «پارادوکس شناخت» مواجه میکند. فرمانده باید دشمن را بشناسد و لازمۀ شناخت دشمن این است که خود را جای او بگذارد و احساسات و افکار او را حدس بزند تا بتواند حرکت بعدی او را حدس بزند. گذاشتن خود به جای دیگری به معنی «همدلی» است و همدلی میتواند نوعی احساس مثبت نسبت به دشمن به وجود بیاورد. حال آنکه، همانطور که بیان شد، ورود چنین احساساتی در جنگ به معنی نابودی استراتژی جنگ و مدیریت فرمانده است. به همین دلیل، باید فرمانده در عین همدلی با دشمن جلوی خودش را بگیرد تا احساساتی نشده و همدلیاش تبدیل به دلسوزی نشود و دائمی هم نگردد.
9. جنگ رابطهای است مبتنی بر فریب
سون تزو میگوید: «اگر قوی هستی تظاهر کن ضعیفی و اگر ضعیفی تظاهر کن قوی هستی.» این جمله به خوبی ماهیت جنگ را نشان میدهد. فریب از این جهت مهم است که میتواند استراتژی دشمن را نابود کند. در اصل هشتم بیان کردیم که جنگ مبتنی است بر همزاد پنداری فرماندهان با دشمن. دشمن نیز سعی دارد با ما همزاد پنداری کند تا حرکت بعدی ما را حدس بزند. فریب عملیاتی است که فرآیند همزاد پنداری دشمن را خراب میکند.
10. جنگ رابطهای است مبتنی بر نفوذ
فریب در سطح فکر و نفوذ در سطح عمل است. سختترین مرحلۀ جنگ مرحلۀ نفوذ است. در این مرحله ارتش خودی سعی میکند دشمن را به انجام کاری که دوست دارد یا قصد آن را کرده سوق دهد.
11. جنگ مبتنی است بر اراده برتر
سون تزو می گوید: جنگجویان پیروز ابتدا پیروز میشوند و سپس به جنگ میروند، در حالی که رزمندگان شکست خورده ابتدا به جنگ میروند و سپس در جستجوی پیروزی هستند. این عبارت به خوبی ماهیت جنگ را نشان میدهد. در جنگ باید ابتدا در ذهن پیروز شد و اعتماد به نفس فوق العاده داشت. بدون اعتماد به نفس و روحیۀ برنده شکست در میدان قطعی است.
- پژوهشکده سایبرپلیتیک دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (دافوس آجا)
- پادکست سون تزو (هنر جنگ)، آوای فلسفه
ارسال دیدگاه