اخلاق و جنگ
lighthouse

رابطۀ اخلاق و جنگ همواره مورد توجه فیلسوفان، متفکران و نظریه‌پردازان بوده است. این پرسش بنیادین که «آیا جنگ مطلقا غیراخلاقی است یا خیر؟» همواره مورد بررسی بوده و پاسخ‌های متعددی به آن داده شده است.

به طور کلی، سه دسته پاسخ به پرسش فوق داده شده است. گروهی مانند برتراند راسل، مطلقا جنگ را غیراخلاقی و ناقض حدود اخلاقی می‌دانند. گروهی دیگر مانند توماس هابز، جنگ را ورای اخلاق دانسته و معتقدند به هیچ وجه نمی‌توان انتظار رعایت اخلاق را از جنگ‌سالاران داشت. گروهی نیز به «جنگ عادلانه» یا مشروع  معتقدند و تاکید دارند جنگ یک «شر ضروری» است و در برخی موارد، ورود به جنگ لازم و گریزناپذیر است. این نظریه پردازان معتقدند جنگ نیز یک پدیده‌ اجتماعی است و باید حدودی داشته باشد و رعایت حدود جنگ نیز «اخلاق جنگ» نامیده می‌شود.

به طور کلی، به گروه اول که معتقدند جنگ مطلقا شر است و با اخلاق در تناقض است «صلح‌گرایان»، به گروه دوم که معتقدند جنگ ورای اخلاق است و نباید با قواعد اخلاقی، آن را محدود کرد، «واقع‌گرایان» و به گروه سوم که رایی میانه را برمی‌گزینند، معتقدان به «جنگ عادلانه» می‌گویند.


صلح‌گرایی؛ برتراند راسل

متفکران ، فیلسوفان و سیاستمداران زیادی به صلح‌گرایی اعتقاد دارند. بنجامین فرانکلین، سیاستمدار آمریکایی می‌گوید: «بشر هیچگاه جنگ خوب و صلح بد را به خود ندیده است، اما حتی یک صلح بد بهتر از یک جنگ خوب است.» این جمله به خوبی ماهیت صلح‌گرایی را نشان می‌دهد.

برتراند راسل، فیلسوف شهیر انگلیسی، یکی از ضدجنگ‌ترین متفکران تاریخ و یکی از مدافعان سرسخت «صلح‌گرایی» است. او در مقالۀ «اخلاق جنگ» (The Ethics of War) که رساله‌ای تند و تیز در نقد هر نوع جنگ است، تلاش دارد استدلال کند که هیچ‌یک از طرف‌های درگیر در جنگ جهانی اول توجیهی برای شرکت در آن نداشته‌اند.

برتراند راسل در بخشی از این مقاله به انواع جنگ می‌پردازد. او معتقد است تمام جنگ‌های عالم به ۴ نوع کلی تقسیم می‌شوند:

الف. جنگ‌های استعماری (Wars of Colonization)

جنگ‌هایی که با هدف اخراج جمعیت بومی یک منطقه و تسلط بر منابع آن منطقه انجام می‌شوند.

ب. جنگ‌های اصولی (Wars of Principle)

جنگ‌هایی که به نام اصول سیاسی یا مذهبی و با اهداف غالبا ایدئولوژیک شکل می‌گیرند.

ج. جنگ‌های دفاعی (Wars of Self-defence)

جنگ‌هایی که بعد از حمله خارجی به مرزهای یک کشور یا دولت - ملت و جهت بیرون راندن دشمن از خاک یک کشور صورت می‌گیرد.

د. جنگ‌های پرستیژ (Wars of Prestige)

جنگ‌هایی که بیشتر به خاطر حفظ اعتبار و واکنش به تحقیرهای سیاسی یک کشور یا دولت انجام می‌شوند.

راسل معتقد است که حتی در جنگ دفاعی نیز اصول اخلاقی رعایت نمی‌شود. در واقع، در این جنگ نیز، رگه‌هایی از خشونت، نقض اخلاق، نقض حقوق انسانی و توسعه‌طلبی دیده می‌شود. بنابراین، هر 4 نوع جنگ به لحاظ اخلاقی نامشروع و ناموجه محسوب می‌شوند.


برتراند راسل

واقع‌گرایی؛ توماس هابز

شاید این جملۀ نیچه، فیلسوف شهیر آلمانی به خوبی توصیف‌کنندۀ واقع گرایی باشد: «صلح، تنها راحت باش میان دو جنگ است.» توماس هابز، فیلسوف و متفکر انگلیسی از نخستین متفکرانی است که واقع‌گرایی کلاسیک را برجسته و تئوریزه کرده است.

هابز معتقد است بشر اولا و ابتدائا به دنبال جنگ و خونریزی است. او می‌گوید «انسان گرگ انسان است» و هر موجودی بالطبع، میل به جنگ با دیگری و تصرف دارایی‌های او دارد. هابز معتقد است اگر هم صلحی بین دو گروه از انسان‌ها رخ دهد به این خاطر است که زمینۀ جنگ بزرگتر ایجاد شود. در واقع، دو قوم یا گروه در زمان صلح، به دنبال استفاده از آرامش برای کسب قدرت بیشتر و مسلح کردن خود هستند و بلافاصله پس از قدرت گرفتن، مجددا جنگ را آغاز می‌کنند.

از طرف دیگر، هابز معتقد است خوب و بد سیاسی و باید و نباید و هرگونه حق و قانون و اخلاق ... همه و همه معلول سیاست و در اصل، ارادۀ حاکم است و به همین دلیل، ماقبل «امر سیاسی»، نمی‌توان هیچکدام را شناخت.

هابز از این دو قاعده، نتیجه می‌گیرد که جنگ امری ورای اخلاق است. چون جنگ امری طبیعی است و اخلاق امری سیاسی است و امر طبیعی مقدم بر امر سیاسی است. هابز معتقد است اگر هم قاعده‌ای بر جنگ استوار باشد، معلول ارادۀ حاکمیت است و حاکم نیز برای پیروزی در جنگ بزرگتر این قاعده یا اخلاق را بنا نهاده است و به خودی خود، هیچ قاعده و اخلاقی بر جنگ حاکم نیست. البته از نظر هابز، این مساله هیچ مشکلی ندارد، چرا که اصولا اخلاق نمی‌تواند و نباید برای جنگ محدودیت ایجاد کند.


توماس هابز

نظریۀ جنگ عادلانه

نظریۀ جنگ عادلانه در آغاز قرون وسطی شکل گرفت. اگوستینوس قدیس، از مهم‌ترین متفکران قرون وسطی معتقد است جنگ شهر خدا (جامعۀ مومنین) با شهر شیطان که به قصد شکست دنیای مادی و رهایی از گناه اولیه و رسیدن به سعادت و آرامش و ساخت شهری که علقه‌ای با جسم و لذاتش ندارد، انجام می‌گیرد یک جنگ مشروع و عادلانه است و جنگ‌هایی که به جهت تصرف و غارت و لذایذ مادی صورت می‌گیرند، ناعادلانه و غیرمشروع هستند.

  مسالۀ مشروع بودن و نبودن آن برای مسلمانان نیز مطرح بوده است. برای مثال، فارابی رویکردی «فلسفی» به جنگ دارد. او معتقد است در «مدینۀ فاضله»، صلح حالت طبیعی و اصلی انسان‌ها است. چون همه در حالت «اعتدال» زندگی می‌کنند و جنگ خروج از اعتدال است. بنابراین، اساس جنگ نامشروع است اما برای بازگرداندن جامعه به اعتدال باید به جنگ روی آورد و به زور جامعه را به حالت اعتدالی بازگرداند. از این رو، جنگی که با هدف بازگرداندن جامعه به اعتدال صورت می‌گیرد، عادلانه و مشروع است.

مایکل والزر امریکایی متولد سال ۱۹۳۵ یکی از متفکران مدرن است که بیشترین تحقیقات را حول تئوری جنگ عادلانه مطرح نموده است. کتاب «جنگ های عادلانه و ناعادلانۀ» او یکی از آثار مشهور در تبیین مشروع بودن یا نبودن جنگ است. او در این کتاب می‌گوید: جنگ یک شر است، اما بعضی جنگ ها شر ضروری اند؛ برخی جنگ ها در شرایطی مجاز و مشروع هستند و کشورها می‌توانند بر طبق برخی اصول، به جنگ متوسل شوند.

طبق نظر معتقدان به نظریه جنگ عادلانه یک سری قواعد بر جنگ حاکم است و بخشی از این قواعد مربوط به قوانین اخلاقی می‌شوند. در واقع، اولا برخی جنگ‌ها مشروع و عادلانه هستند و برخی نیستند و ثانیا، در هر جنگی برخی اعمال عادلانه و مشروع هستند و برخی نیستند. فیلسوفان و متفکران زیادی در رابطه با این مساله که چه جنگی عادلانه است و کدام فعل در جنگ اخلاقی است، کنکاش کرده‌اند. شاخص‌های زیادی مطرح شده‌اند که هر یک مطابق با یک فلسفه و ایدۀ کلی هستند. در تمام این ایده‌ها و آراء، یک چیز ثابت و مشخص است: «جنگ امری اجتماعی است که مانند هر پدیدۀ اجتماعی، قواعد و حدودی دارد و باید به آن حدود اعتنا کرد و آنها را رعایت نمود.»


مایکل والزر

یک نمونه از اخلاق جنگ

دین اسلام به جنگ عادلانه و مشروع معتقد است. بزرگان و فقهای مسلمان هر یک از جنبه‌ای به این قضیه نگاه کرده و قواعد اخلاقی جنگ را معرفی کرده‌اند. کتاب «آداب الحرب و الشجاعه» اثر منصور بن مبارکشاه ملقب به فخر مدبر، نویسندۀ قرن 6 و 7 یکی از آثاری است که به آداب و باید و نبایدهای اخلاقی جنگ می‌پردازد. فخر مدبر قواعد زیر را به عنوان باید و نبایدهای اخلاق جنگ معرفی می‌کند.

الف. پایبندی به صلح و نشکستن پیمان

ب. خوش‌رفتاری با اسرای جنگی

ج. مشورت کردن در جنگ

د. خوار نکردن دشمن و عدم دشنام دادن

ه. رعایت حقوق لشکریان

ن. رعایت حقوق غیرنظامیان

و. آسیب نرساندن به مزارع و عدم قطع درختان

ی. رعایت حقوق رعیت



مقالات وابسته
منابع
  1. پژوهشکده سایبرپلیتیک دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (دافوس آجا)

ارسال دیدگاه

Captcha