مکان و ژئوکالچر
lighthouse

ژئوپلیتیک فرهنگی یا ژئوکالچر (Geo-Culture) به معنی هر ابزاری است که از مجرای فرهنگ، به کسب قدرت سیاسی منجر شود. به عبارت بهتر، ژئوکالچر فرآیندی پیچیده از تعامل قدرت، فرهنگ و محیط جغرافیایی است. طبق فرض ژئوکالچر، فرهنگ‌ها همچون سایر پدیده‌های نظام اجتماعی همواره در حال شکل‎ گیری و تکامل و آمیزش در جریان زمان و مکان جغرافیایی هستند. 

ژئوکالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعاملات مکانی و زمانی قدرت فرهنگی‌اند که در طول و به موازات یکدیگر حرکت می‌کنند.


مکان جغرافیایی و فرهنگ

مکان (place) یکی از مهم‌ترین اصطلاحات در جغرافیا و ژئوپلیتیک است. در جغرافیا، مکان فقط حاصل تلاقی دو نقطه یا مرز نیست بلکه ماهیتی انسانی دارد. مکان حاصل ارتباط محیط طبیعی خارج با انسان است. مکان محلی است که ارتباطات انسانی در آن شکل می‌گیرد و هویت انسان‌ها را تقوم می‌بخشد. انسان‌ها عاشق مکان خود هستند، به آن وابسته‌اند و به روش‌های مختلف تلاش می‌کنند مکان خود را از سایر مکان‌ها تفکیک دهند. این همان چیزی است که به اصطلاح به آن «احساس مکانی» (sense of place) می‌گویند. این احساس که به معنی علقه به محل زیست و مکانی است که به انسان هویت می‌بخشد، مبنای بسیاری از رفتارهای سیاسی، ژئوپلیتیک و بین المللی است.

خلاصه آنکه مکان جغرافیایی غیر از مکان فیزیکی است. مکان جغرافیایی توسط مرز جغرافیایی تمییز می‌یابد و مرز جغرافیایی نیز محل جدایی دو گروه یا صفت انسانی است. 


اجزای سه گانۀ مکان جغرافیایی

جان اگنیو (J.Agneo)، جغرافی‌دان انگلیسی معتقد است مکان جغرافیایی سه بخش دارد:

الف. محل (locale): دربرگیرندۀ کوچک‌ترین محدوده‌هایی است که روابط اجتماعی در آنها شکل می‌گیرد.

ب. موقعیت (location): منطقه‌ای جغرافیایی است که محل‌ها را در برمی‌گیرد و درون آن، تعاملات گسترده‌تر میان اعضای جامعه برقرار می‌شود.

ج. احساس مکانی (sense of place): نوعی احساس حاصل از ارتباط مکان‌های جغرافیاییِ درون یک موقعیت است و متعلق آن اماکن انسانی مختلف مانند مسجد، خانه، مدرسه، پارک و ... هستند. در واقع، احساس مکانی حاصل ترکیب ساختار محلی و فعالیت انسانی است. 


مکان و قدرت  

                             

درک مکان جغرافیایی لازمۀ درک ژئوکالچر است. درواقع، مکان موضوع بنیادین جغرافیا است و ژئوکالچر نیز در بطن مکان جغرافیایی شکل می‌گیرد. وقتی مکان که محل سنت، هویت و علایق مشترک گروهی از مردم است، با «قدرت» (power) ارتباط برقرار می‌کند، ژئوکالچر شکل می‎‌گیرد. 

ژئوکالچر و ویژگی فضایی – مکانی

مکان (place) تفاوت‌هایی با فضا (space) دارد. مکان بسته و ثابت است و بر مرز و حدود استوار است. فضا از ارتباط مکان‌های مختلف حاصل می‌شود و واجد محدوده‌ای باز و پویایی است که مکان‌ها را به ارتباط با هم سوق می‌دهد. ژئوکالچر امری است مبتنی بر دو ویژگی فضایی و مکانی. پدیده‌های مکانی ناحیه‌ای و مبتنی بر فرهنگ‌های محلی و بومی هستند اما پدیده‌های فضایی ماهیتی جهانی و کلی دارند و مبتنی‌اند بر الگوی جهانی غالبا غربی.

در دنیای ژئوپلیتیک همواره کشمکشی میان وجه فضایی و مکانی وجود دارد. پدیده‌های فرهنگی به دلیل ویژگی مکانی از طرفی میل به ثبات و حفظ سنت‌ها و از جهت دیگر، تغییر و زدودن مرزها دارند. 


ساختار نظام ژئوکالچر

ساختار ژئوکالچر مبتنی است بر یک کشمکش مهم: ثبات و تحول فرهنگی، یا به عبارت دیگر:

 الف. باز شدن مرزهای فرهنگی و حل شدن در فرهنگ جهانی و فرآیند گلوبالیزیشن

ب. حفظ مرزهای فرهنگی و چهارچوب سنت و هویت جمعی محلی.

در این کشمکش و نبرد امور فرهنگی مانند روزنامه، کتاب، فیلم، تئاتر، ادبیات، موسیقی، رسانه و ... ابزارهایی هستند جهت حفظ ساختار مکانی فرهنگ یا حفظ ساختار فضایی فرهنگ. محور این جنگ و کشمکش نیز «قدرت» است. حل فرهنگ‌های محلی در دل فرهنگ‌ جهانی به قدرت «غرب» می‌انجامد و حفظ فرهنگ محلی یا بومی به قدرت «حکومت‌های محلی» یا «منطقه‌ای» منتج می‌شود. 


نظریه گاتمن و تقابل نیروهای وحدت‌بخش و حرکتی

ژان گاتمن (J. Gottman ) در نظریۀ «Iconography & Circulation» معتقد است نقشه سیاسی جهان در هر لحظه از زمان محصول برآیند دو دسته از نیروهاست:

الف. یک دسته نیروهای وحدت بخش هستند که از طریق برجسته ساختن ارزشهای فرهنگی و الگوهای بومی تلاش دارند ساختار فرهنگی یک قدرت را حفظ کنند و همزمان با کاهش ارتباط با جهان خارج، موجبات وحدت ملی و یکپارچگی گروههای قومی - سرزمینی را در یک کشور فراهم سازند.

ب. دسته‌ای دیگر از نیروها که به نیروهای حرکتی موسوم هستند تلاش دارند با سرعت بخشیدن به جابه جایی‌ها و گسترش سطح مبادلات با دیگر کشورها، کارکرد مرزها را در حد جداسازی‌ها تنزل داده و موجب تسهیل و تسریع جابجایی، انسان‌ها، اندیشه‌ها و کالاها شوند.


نظریه موج‌های سه‌گانۀ ژئوکالچر

برخی نظریه‌پردازان معتقدند ژئوکالچر سه موج یا عصر تاریخی را پشت سر گذرانده یا خواهد گذراند. طبق این نظریه، ژئوپلیتیک فرهنگی ابتدا در عصر ستیزه (Conflict) بوده و مکان‌های فرهنگی و دولت‌ها از طریق روش‌های ستیزه‌جویانه، غلبه بر دیگری و انکار دیگری با هم به رقابت می‌پرداختند.

موج دوم مربوط به عصر رقابت (Competition) است. اکنون بشر در عصر رقابت فرهنگی به سر می‌برد و مناسبات فرهنگی از طریق رقابت و نه صرفا ستیزه با هم تعامل کرده و به تحرک می‌پردازند.

اما مثبت‌اندیشان معتقدند بشر در حال عبور از عصر رقابت فرهنگی و ورود به عصر همکاری (cooperation) است.  طبق این نظریه، بسیاری از خرده‌فرهنگ‌ها و حتی فرهنگ‌های کلان از طریق همکاری می‌توانند «قدرت» کسب کننده و لزوما نباید از روش‌های قهرآمیز برای کسب قدرت فرهنگی استفاده کرد. با این حال، گروهی که تمایلات رئالیستی دارند و نسبت به آینده و روش‌های کسب قدرت بدبین‌اند نظریه عبور از عصر ستیزه و رقابت به عصر  همکاری را بیش از حد مثبت اندیشانه و خیال بافانه می‌دانند و معتقدند بشر هرگز از عصر ستیزه یا رقابت وارد عصر همکاری نمی‌شود و حتی در قلمرو فرهنگ نیز جنگ و ستیزه، حکومت تام و مطلق دارد.

 


مقالات وابسته
منابع
  1. پژوهشکده سایبرپلیتیک دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (دافوس آجا)
  2. حیدری، غلامحسن. ژئوپلیتیک فرهنگی یا ژئوکالچر. نشریه ژئوپلیتیک. بهار 1384. شماره 1. صص 93 الی 116

ارسال دیدگاه

Captcha