جنگ شناختی در پارادایم عقل‌گرایی
lighthouse جنگ شناختی و دکارت

برای فهم «جنگ شناختی» ابتدا باید تعریف و چهارچوب شناخت و معرفت را تعیین کرد و دانست که معرفت چه تعریفی دارد. دستگاه‌های فلسفی مختلف هر یک تعریفی خاص از شناخت و معرفت ارائه می‌دهند. یکی از دستگاه‌ها و پارادایم‌های مهم فلسفۀ معرفت و شناخت «عقل‌گرایی» (Rationalism) است. عقل‌گرایی حوزه‌ها و شاخه‌های متعددی دارد. با این حال، یکی از مهم‌ترین شاخه‌های عقل‌گرایی مربوط به مکتب «کارتزین» (Cartesian) است. این مکتب مربوط به فلسفۀ رنه دکارت و پیروانش (مانند مالبرانش، اسپینوزا، لایب‌نیتس و ...) است. در این مکتب، معرفت یک امر کاملا عقلانی است که بری از هرگونه دخالت انفعال حسی است. از نظر متفکران کارتزین، اگر هم حس یا احساس در معرفت دخالت داشته باشد، تاثیرش علّی نبوده و صرفا زمینه‌ساز و فراهم‌کنندۀ معرفت است.


معرفت عقلانی، مقابله با شک

رنه دکارت (1596-1650)، پدر فلسفۀ عقل‌گرایی نوین، در کتاب مشهورش «تاملات» وظیفۀ خود را نیل به معرفتی خدشه‌ناپذیر، درست و متقن می‌داند. هدف او دقیقا چیزی است که در فرآیند مقابله با جنگ شناختی مطرح می‌شود. هدف نیروهای مقابله کننده با جنگ شناختی نیز مبارزه با هرگونه توهم یا معرفت غیرمتقن است که می‌تواند زمینه را برای نفوذ رسانه‌ای یا شناختی فراهم کند.

دکارت در ابتدای رسالۀ خود مسالۀ بزرگ بشر را «جهل» می‌داند و برای مبارزه با این مساله به دنبال معرفتی خدشه‌ناپذیر و یقینی است. او برای نیل به این هدف تاکید دارد که باید هرگونه معرفتی را که بتوان ذره‌ای در آن شک کرد یا بتوان در آن تردید نمود، رد کرد و کنار گذاشت تا در نهایت، به معرفتی برسیم که دیگر نتوان در آن شک کرد. دکارت می‌گوید این معرفت شک‌ناپذیر پایۀ معارف بشری است و یک متفکر برای جلوگیری از فریب خوردن باید معارف خود را به صورت روش‌مند و اصولی بر این معرفت خدشه‌ناپذیر بنا کند. دکارت معتقد است «معرفت انسان به خود» بنیادی‌ترین معرفت بشری بوده و پایۀ سایر معارف به حساب می‌آید و سایر معارف باید به نحوی به این معرفت بازگردند.


رنه دکارت

وضوح و تمایز

دکارت معتقد است معرفت یقینی و خدشه‌ناپذیر که هیچ شکی در آن راه ندارد، دو ویژگی دارد: وضوح (Clarity) و تمایز (Distinction). او واضح‌ترین و متمایزترین معرفت را معرفت انسان به خود می‌داند. بعد از این معرفت، ریاضیات قرار دارد که از نظر دکارت، بالاترین مقام را در بین معارف بشری دارد چون از وضوح و تمایز بیشتری برخوردار است. در واقع، معادلات ریاضی دارای نمادهایی است که هم واضح‌اند و از تعریف مشخصی برخوردارند و هم از سایر ماهیات تمایز دارند. همین مساله، سبب شفاف اندیشیدن می‌شود. به همین دلیل، در معارف ریاضیاتی یا هندسه، فریب خوردن یا توهم ممکن نیست و استدلال است که حرف اول و آخر را می‌زند.

دکارت تلاش دارد که تمام معارف بشری را به ریاضیات بازگرداند. او معتقد است زبان علم باید «ریاضیاتی» شود. او بر خلاف دانشمندان تجربه‌گرای هم‌عصرش اعتنایی به تجربه یا ادراک حسی ندارد و معتقد است ادراک حسی به علت مبهم بودن ذاتی و عدم وضوح و تمایز باید کنار گذاشته شود. او مانند افلاطون به تجربۀ «آب ولرم» اشاره کرده و آن را مصداق خطای حسی می‌داند. در این تجربه، فردی که دست سردی دارد، وقتی آب ولرم را حس می‌کند، احساس گرمای شدیدی می‌کند و همان فرد وقتی دستش گرم است و آب ولرم را حس می‌کند، احساس سرما می‌کند. این نشان می‌دهد که ادراکات حسی مبنای استواری نداشته و از وضوح و تمایز و ثبات برخوردار نیستند و به همین دلیل، می‌توانند فریب‌دهنده باشند. 


لایب نیتس؛ ایجاد یک زبان برای اندیشه

روش دکارتی در فیلسوفان و متفکران بعدی تاثیر شگرفی گذاشت. این روش به خصوص در فلسفۀ گوتفرید لایب‌نیتس (1646-1716) تاثیر داشت. لایب‌نیتس که یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان عقل‌گرا به حساب می‌آید، به دنبال ایجاد یک سیستم منطقی یا زبان همگانی بود که از طریق آن، همۀ افراد بتوانند با هم سخن گفته و همفکری داشته باشند. لایب‌نیتس تحت تاثیر دکارت، معتقد بود علت مشکلات بشر عدم توسل به یک زبان ریاضیاتی – منطقی است. این مساله سبب می‌شود افراد از یک زبان واضح و متمایزعقلی دور شده و آرام آرام دچار توهم، اختلاف و تنازع گردند.

لایب‌نیتس مخالف شدید تجربه گرایانی مانند جان لاک بود و تاکید داشت توجه به حس و ادراک حسی می‌تواند ذهن را به شدت گمراه کند و تنها راه نجات بشر «شفاف اندیشیدن» است و تنها راه شفاف اندیشیدن نیز توجه به ادراکات عقلی واضح و متمایز است.


گوتفرید لایب‌نیتس

جنگ شناختی در چهارچوب عقل‌گرایی

هدف دکارت و طرفدارانش رسیدن به نوعی هنر شفاف اندیشیدن بود. آنها معتقد بودند از طریق عقل‌گرایی، تفکر سیستماتیک ریاضی و منطقی، دوری از ادراکات حسی، تبدیل ادراکات به زبان صوری محض و وضوح و تمایز می‌توان از توهم و خطای در تفکر دوری کرد. با توجه به این رای، می‌توان گفت از نظر دکارتی‌ها، موارد زیر مهم‎ترین منفذهای خطای معرفتی و نفوذ رسانه‌ای و سربازان نبرد شناختی به حساب می‌آیند:

الف. تصویری اندیشیدن: دکارتی‌ها معتقدند ادراک حسی نهایتا به نوعی معرفت تصویری منتج می‌شود که هیچ ارتباطی با مفهوم ندارد. تفکر تصویری از نظر عقل‌گرایان «وضوح و تمایز» ندارد. برای مثال، تصور بسیاری از افراد از «آمریکا» صرفا تصاویری مبهم و ناقص از زرق و برق‌های خیابان نیویورک است. آنها هیچگونه تصور منطقی و سنجیده ‎ای از اقتصاد و سیاست و فرهنگ آمریکا و حتی جایگاه احتمالی خود در این کشور ندارند و به همین علت، به راحتی می‌توانند توسط تبلیغاتی که این تصویر غیرواضح و نامتمایز را تقویت می‌کنند، فریب بخورند. 

ب. توالی و هم‌جواری: ادراکات حسی به شدت تحت تاثیر هم‌جواری و توالی قرار دارند. در واقع، توالی ادراک الف با ادراک ب می‌تواند بر نحوۀ دریافت ادراک ب تاثیر بگذارد. مثال آب ولرم یک نمونۀ مشخص از توالی و هم‌جواری است. این مساله می‌تواند زمینه را برای شرطی‌سازی عمدی دشمن فراهم کند و به فهم و جهان‌بینی مخاطب سر و شکل دهد.

ج. احساسات و عواطف: احساسات روی دیگر ادراکات حسی اند. خشم، ترس، عشق، شهوت و ... همگی از ادراکات حسی به وجود می‌آیند. پرواضح است که ورود عواطف به دنیای ادراکات می‌تواند قضاوت ما را تحت تاثیر قرار دهد. در تاریخ رسانه‌ها بارها دیده‌ایم که یک رسانه یا عوامل دشمن توانسته‌اند از خشم جمعی مردم علیه گروه الف یا ب استفاده کرده و آنها را به یک عمل خاص علیه آنها یا خشونت سوق دهند.

د. اندیشۀ جزئی: عدم شفاف اندیشیدن و غرق شدن در ادراکات حسی سبب درگیری فرد با جزئیات و امور بی‌اهمیت می‌شود. این مساله معمولا توسط بمباران رسانه‌ای، فرهنگی و خبری تشدید می‌گردد.

 


منابع برای مطالعۀ بیشتر

Finkelstein, P., & Paul, A. (2022). Rationalism and the Cognitive War: Reassessing the Foundations of Belief. Journal of Contemporary Philosophy, 15(3), 245-265.


Green, M. (2023). Reconciling Cartesian Rationalism with Modern Cognitive Strategies. International Journal of Philosophy and Technology, 12(1), 78-96.


Hernandez, L. (2024). The Resurgence of Rationalist Thought in the Age of Cognitive Warfare. Journal of Modern Philosophy Studies, 18(2), 133-152.


Lee, S., & Patel, R. (2023). Cognitive Warfare and Epistemic Rationalism: An Interdisciplinary Approach. Philosophy & Defense Review, 14(4), 402-420.


Nguyen, T. (2022). Descartes’ Rationalism and Contemporary Challenges in Cognitive Disinformation. Journal of Philosophy and Cyber security, 7(2), 97-115.


Robinson, D. (2024). From Meditations to Warfare: The Role of Rationalist Principles in Modern Cognitive Strategies. Journal of Applied Philosophy, 19(1), 21-39.


Singh, A., & Martinez, J. (2023). The Impact of Rationalism on Cognitive Resilience in the Digital Era. Critical Philosophy Review, 10(2), 185-204.


Thomas, E. (2022). Rationalist Foundations and the Manipulation of Cognition in Contemporary Warfare. Philosophy and Strategic Studies, 13(3), 234-252.


Williams, G. (2024). Cartesian Rationalism and its Relevance to Modern Information Warfare. Journal of Cognitive Science & Philosophy, 16(1), 58-76.


Zhao, Y. (2023). Rationalism, Epistemology, and the Cognitive Dimensions of Modern Warfare. Journal of Philosophy and International Relations, 8(2), 144-162.

مقالات وابسته
منابع
  1. پژوهشکده سایبرپلیتیک دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (دافوس آجا)

ارسال دیدگاه

Captcha